رشد واقعی
«غرور پیشروِ نابودی است، و دل متکبر پیشروِ لغزش.» — امثال ۱۶: ۱۸
رشد واقعی، نه از احساس توانمندی، بلکه از شناخت ضعف و نیاز آغاز میشود. برخلاف تصوری که دنیای امروز تبلیغ میکند که رشد یعنی قدرت، تسلط و برتری بر دیگران٬ کتابمقدس ما را دعوت میکند تا در آیینهی حقیقت به خود نگاه کنیم؛ جایی که درک فروتنی، پیشنیاز حکمت و بلوغ روحانی است.
وقتی انسان گمان میبرد که همه چیز را میداند، وقتی به دانستههای خود تکیه میکند و دلش از غرور پُر میشود، دیگر جایی برای هدایت خدا باقی نمیماند. ذهن پر از خود، گوش شنوا برای صدای خدا ندارد. در این نقطه است که به ظاهر، رشد رخ داده اما در واقع، نفسِ متورم در سکوت، مانع جریان حیات خدا درون ما و زندگی ما شده است. این همان مرداب متعفن غرور است که به ظاهر آرام است اما در عمق، پوسیدگی میآفریند.
امثال سلیمان به درستی هشدار میدهد: غرور، پیشدرآمد سقوط است. روح متکبر، پیش از لغزش به حرکت درمیآید، زیرا اعتمادش نه به خدا بلکه به خویشتن است. چنین فردی ممکن است حتی آیات را بداند، ولی با قلبی که دیگر تعلیم پذیر نیست، در برابر روحالقدس مقاومت میکند.
اما امیدی شیرین در فروتنی نهفته است. وقتی همچون کودکی نیازمند، اعتراف میکنیم که «نمیدانیم»، درهای حکمت بر ما گشوده میشود. کودک، بیپیرایه است؛ مشتاق شنیدن، مشتاق یادگیری، و آماده برای رشد. خداوند نیز از چنین قلبهایی خشنود میشود.
رشد واقعی یعنی:
- هر روز به خدا بگویی: “من بدون تو هیچم.”
- از دیگران بیاموزی، حتی از کوچکترینها.
- آمادگی داشته باشی که تصحیح شوی، هدایت شوی، و گاه حتی خاموش بمانی تا روح خدا سخن بگوید.
در نهایت، رشد واقعی سفری به سوی خداست؛ سفری نه با غرور و برتری، بلکه با فروتنی، نیاز، و عشق به حقیقت